طرف رفته توی مجلس و همه نمایندگان رو قهوه ای کرده ! نفری یه آینه قد هم داده دستشون تا خودشون رو توش ببینن !
نظر من زیاد طولانی نیست :
خلایق هرچی لایق .
داشتم در مورد عشق و عاشقی فکر میکردم
یکی از جنبه های شیرین در روابط عاشقانه دل دادن و قلوه گرفتن است
در اینجور مواقع معمولا ما ایرانیها به یاد لیلی و مجنون و یا شیرین و فرهاد و یکی دو مورد دیگه می افتیم
اما ایندفعه نمی دونم چرا یهویی من به یاد حیدری مجری معروف بیست ودو و سی احمدینژاد افتادم !!!
عین دو کبوتر عاشق !
حیدری یه سوال میکنه به نحوی که قند و نبات از دهانش میریزه! با لبخند شیرین و لطافت کلام !
و رییسجمهور هم هر کلمه رو با سه خنده همراه میکنه یکی در ابتدا ٬ یکی به همراه کلمه و یکی در انتها !هر جایی هم که یک کلمه یا عدد رو فراموش میکنه دکتر حیدری عین باقلوا یزدی میزاره گوشه دهان ایشون !
یعنی یه ساعت صفا ! عشق ! عرفان !
چنان معضلات اقتصادی ٬ سیاسی و اجتماعی رو این دو عاشق بیان میکنند که من میگم ایکاش این مشکلات صد برابر بشه و هر شب و روز این محاوره عاشقانه ادامه داشته باشه .
عاشقان عشقتان مبارک باد .
بیشتر از آدم ساده لوح متنفرم تا از آدم بدجنس !
آخه اگه آدم ساده لوح نبود که آدم بدجنس معنا نداشت !
جناب حجت الاسلام سید محمدخاتمی ( رییس جمهور سابق ) !
آری یا خیر ؟!
جوابش اینست : هم آری هم خیر !!!
و دلیلش : ارّه ی دو سر !!!
----------------------------------------------
پ ن : شده مثل گربه گیج !!!
پ ن تکمیلی : نه مثل بعضیها شجاعت دارد تا از نون خوردن بیفتد نه مثل بعضیها ترسو هست که بیاد اعتراف بر علیه خود کند !!!
خلاصه اینهم از اسکار و فیلم جدایی نادر از سیمین
هرچی در این چند سال اخیر سیاستمدارها گند زده اند ٬ چندتا هنرمند یه گوشه ای از آبروی ایران را جان دادند .
جالب است که محتوای فیلم نه ابداعی جدید بود و نه خرق عادت ! فقط چکیده امروز ایران بود همین ! اما به زبانی هنری و زیبا .
لیلای مدرنیته خواه
پیمان اصلاح خواه
شهاب حسینی نماینده مذهبیون مدعی ولی مظلوم نما
ساره بیات از اسیران و پیروان لاجرم مذهبیون
سارینا که نماینده نسل امروز است و بین و ماندن و رفتن از این اوضاع کشور در تردید
علی اصغر شهبازی ( پدر نادر ) در نقش تاریخ و عقبه مردم
به نظرم این فیلم فقط جدایی نادر از سیمین نبود بلکه بیانگر جداییهای بسیاری در امروز ایران است !
چه کسی مظلوم است ؟ چه کسی ظالم ؟
تنها میدانم نسل امروز بی گناه است و در عین حال چاره ساز !
ضربه ای دیگر خوردم ! نه از رفیق بد و از این تریپ ها .
باز هم از جناب کلاغ پیر بو گندو !
باز هم گند فضله اش خورد به مشام زندگی من !
باز هم ارزشمندی را از من گرفت
ولی ...
باز هم من تسلیمش نمی شوم
باز هم مثل یک بوکسور حرفه ای تا راند آخر کتک میخورم
نمی دانم راند آخر کی می رسد
ولی ...
می دانم که میرسد !
و آنگاه هست که نوکش را در فضله دانش فرو میکنم
تا نه دیگر صدای دهشتناکش در فضای زندگیم پژواک کند
ونه فضله اش را در حیات و مماتم بریزد .