حقیقت زشت

درد من تنها تنهایی نیست و توجه داشته باشید که: je pens , donc je suis

حقیقت زشت

درد من تنها تنهایی نیست و توجه داشته باشید که: je pens , donc je suis

انوشه

امروز داشتم در مورد یه سری از همولایتی ها که در دیار فرنگ دارای جا و مقامی هستند مطالعه می کردم ٬ از پروفسور مغز در جرمانی تا دو برادر ثروتمند در بریتانیا و  ده ها نفر دیگر ... 

 

اما من یه جور دیگه به قضیه نگاه می کنم . 

 

دویست و بیست و سه سال دیگر در محافل بشری صحبت هایی به میان می آید از ترین ها و اولین ها و ... 

 

از دیدگاه من امروز ما فقط یه نفر را داریم که ممکن است اسمش مثلا در کتاب جغرافیای یکی از کشورهای فرنگ بیاید ، به درست یا نادرستش کار ندارم ولی اون شخص کسی نخواهد بود جز  

 

انوشه انصاری اولین زن توریست فضایی در تاریخ . 

  

اگه یه امریکایی بود می دیدیم همین امروز واسش چه می کردن و چقدر توی سر این کشور اون کشور می زدند ! که زنهای ما فلان و بهمان و آزادی و فکر جهانی و صد جور افاده !  ولی خب همولایتی من و امثال من اعم از ارزشی و غیر ارزشی !  

 

 اما از این مساله جهانی مربوط به او که بگذرم یه مساله شخصی در موردش خیلی نظرم رو بهش جلب کرد و اون جایزه سنگینی بود که واسه ساخت یه سفینه تفریحی قرار داد !!! 

 

به نظرم این نشون از فکر بلند و وسیعش داره یعنی ترغیب دیگران از هر قوم و نژاد به سوی فضا ! 

 

فکر میکنم او هستی را شناخته !  

 

جهانی شدن شاید  هدیه هستی به تفکر او بود .  

 

 

 

 

 

 

  

تحریم

حدود سی ساله  که یه عده از دوستان قدیم و دشمنان امروز بر اثر یک شیرین کاری توسط یک عده دانشجوی از دنیا بی خبر ما رو در منگنه قرار داده اند . 

 

 

بلی اشارت من به حرکت ضد حقوق بشری تحریم است ! تا یه زمانی حرفشون از دید خودشون و اهل فن حسابی بود ٬ آقا ما با اونا دشمن بودیم و مردمشون رو توی غربت گرفتیم و اونا هم به تلافی یه کاری و خلاصه کار به تحریم کشید ٬ اونا قدرت داشتند و ما هارت و پورت !  

 

اما ....... اما امروز مچشون رو گرفتم !!! 

 

اومدن با بلتونهای تبلیغاتیشون و رسانه های قدرتمندشون داد میزنند بدلیل اینکه کیکهای زرد می پزین واسه اسب های جنگی فلان و فلان تحریمی میشین ٬ خب تا اینجاش کی به کیه زور دارن و حرفشون رو هم مستند و محکمه پسند کردن و دارن به پیش میبرند ٬ اما سر و صدای دومشون هم به این صورت هست که بدلیل نقض آشکار حقوق بشر از جمله کشتار مردم معترض و زندانی کردن معترضان و منع آزادی بیان و مطبوعات  بازم تحریم . 

 

آهان چی ؟ شما میگین  حکومت مردم رو زده ٬ کشته ٬ تجاوز کرده ٬ کتک زده ٬ اونوقت باید تحریم بشیم !!! عذر میخوام فضولی توی کار ابرقدرتها نباشه ولی وقتی یکی کتک میخوره ٬ باید با آمبولانس ببرنش بیمارستان میدونیین که ؟!  

مردمی که می گین آزادی ندارند و تحت فشار و شکنجه هستند مریض میشن ٬ سرطان ضعیف و قوی میگیرند و  نیاز به دستگاههای شناسایی سرطان و درمان سرطان دارند می دونید که ؟! 

 

مردمی که دنبال آزادی بیان هستند باید غذا بخورند تا بتونند فکشون رو تکون بدن ! 

اونی که میخواد بنویسه باید پول داشته باشه مداد و پاک کن بخره !  

و ....  

 

اونوقت شما اجازه وارد کردن آمبولانس بنز رو نمی دین ؟؟؟ دستگاههای پیشرفته پزشکی ؟؟؟ دستگاههای صنعتی ؟؟؟ 

 

همینجورش برادران ارزشی و غیر ارزشی اقتصاد رو ترکوندن اونوقت شما وضعیت معیشت و بهداشت و زندگی مردم رو از اینی که هست بدتر میکنید ؟ اونم به نام کلمه مقدس 

 حقوق بشر     !!! 

 

خیلی شیطونین ٬ اگه شیطان بزرگ هم نیستید شیطونک که دیگه هستین ! 

 

اگه با من دعوا دارین بیاین بزنید کنار گوش من ٬ چرا اون راننده تاکسی رو میزنید ؟؟؟   

 

پینوشت : من اساسا و بصورت ریشه ای با تحریم مخالفم . 

 

پینوشت تکمیلی : یه جای کار میلنگه !!

 

 

 

 

پس از عمل

 

 

اینجا کجاست ؟!   

من کیم ؟! 

اِ اِ اِ اینجا که بازم همونجاست ! همون جامعه و همون مردم !! 

اِ اِ اِ منم که همون سپندار هستم ! یک موجود فضول !!  

فقط امیدوارم انحرافم درست شده باشه ٬ جوجه رو چند روز دیگه میشمارند .  

 

پ ن : واسه من بیهوشی و عمل کردن هیجان نداشت ! اگه هیجان میخواهید مثل من نفکرید .  

 

بینی

 

 

با اجازه دوستان فردا صبح قراره واسه جراحی بینی بستری شوم ٬ شایان ذکر است این این عمل بجهت زیبایی نیست چون حداقل به نظر خودم بینیم زیبا هست ٬ 

 بینیم انحراف داره ٬ فابریک خوب بوده ولی در دوران دبستان وقتی تازه پا زیر توپ می زدم ٬ خوردم به تیر دروازه ٬  حالا هم با توجه به اینکه معلوم شده به خاطر این انحراف داره به ریه ها اسیب میرسد و یک جریان فتنه در حال شکل گیری هست  ٬ برآن شدم تا به این جریان انحرافی   بوسیله تیغ جراحی پایان بخشم .  

 

 

 نخست اینکه :امید است پس از بهوش آمدن جامعه ایده آلم بوجود آمده باشد ٬ همه چیز ناز و مامان شده باشد . 

دوم اینکه : اگه هم به هوش نیومدم که چه بهتر ٬ کمتر انرژی را در طبیعت دستکاری می کنم و سریعتر به چرخه کربن بر میگرم .  

 

آرامش

با خودم  میگم :  واسه چی ؟! واسه کی ؟!  

 

میگم الان سی سال دارم ٬ دیگه چی دارم ؟   

اینکه کار دارم و ماشین و تو فکر یه خونه هم هستم و یه مدرک دانشگاهی و چندتا خواهر برادر ٬ اینا جزو دارائی من که بهم ارزش میدن محسوب میشن .

  

حالا اگه اینها چند برابر بود چی ؟  

چندتا کار توپ ٬ چندتا ماشین صدمیلیونی ٬ توی هرشهری یه خونه ٬ چندتا مدرک پروفسوری و ... 

  

خب چی واسه من تغییر میکرد ؟!!! شخصیت اجتماعی ؟ منزلت اجتماعی ؟ پز اجتماعی ؟  

 

من که میگم ارزش اینایی که گفتم واسه اسم و رسم خوبه ولی شب که توی رختخواب میخوابم خود خودم هستم ٬ تنها و لخت از هر یک از اونهایی که گفتم !  

 

 اون بهترین لحظه واسه اینه که ببینم چه چیزهایی از دارائیهام بدردم میخورد ٬ واقعا کدومش میتونه باعث بشه هر لحظه احساس اشباع و راحتی کنم ؟ احساس بی نیازی از افراد و مواد ؟  

 

 من که تا امروز بزرگترین و مهترین دارایی رو آرامش یافته ام ٬ هرچقدر فکرش میکنم میبینم اکثر ما انسانها همه هدفی رو در آرزوها و برنامه های زندگیمون تعیین و تبیین میکنیم بجز آرامش !  

 

می دانم چرا ٬ چون فردا را خیلی دراز می انگاریم غافل از اینکه فردا هم مثل دیروز کوتاهست . 

 

 

اما خب خیلی باید زحمت کشید تا به خود بقبولانیم که آرامش چه ثروت خوبیست و پس از آن چگونه باید با جامعه ای کنار بیاییم که فرهنگش به جنگ آرامش ما خواهد آمد !  ؟ 

 

زندگی را چه میشود ؟!

 

 

یک چیز باعث دلگرمی من می شود ٬ مرگ چه خوب نزدیک است .٬  

و آن نهایت آرامش است .  

 

 

 

 

فیلم

عجب فیلمی هستی ! کارت شده حواس این و اون رو پرت کردن !  

یه روز خدا تومن پول رو یکی بالا کشیده ٬ یه روز یکی توی خارج زده یکی رو کشته و یه روز هم یه بازیکن فوتبال دستش رو زده به باسن اون یکی !  

 

ببین برادر من ! مطمئن باش این اهالی خودشون شش صد تا سیمرغ بلورین جشنواره کن زیر بغلشون هست ! همینایی که داری به خوردشون می دی یه زمونی آتو میکنن واسه فیلم کردن خودت !!

رفیق خوب

 

 

یکی از بدترین بلایایی که میتواند بر سر انسان خراب شود ٬ رفیق خوب هست . 

 

میدونی چرا ؟ چون دیگه هیشکی بغیر از اون رو نمی تونی تحمل کنی ٬ باور کنی ٬ پرتوقع میشی و همیشه همه کس رو با او میسنجی ! 

اینقدر از دست رفیقای خوب هرسم گرفته که الان نمی دونم حرس اینجور نوشته میشه یا اینکه اینجوری مینویسند حرص یا اونجوری که اول نوشتم ! خلاصه اینجور و انجور رو بیخیال مهم اینه که من هرثم گرفته !!!!!!!!! 

 

کوروش

هفتم آبان  

زادروز کوروش بزرگ ٬ پدر ایران  رو به اونایی که دوسش دارن تبریک میگم . 

 

به اونایی هم که با این سوسول بازیهای امثال من موافق نیستند میلاد با سعادت ابوسفیان را که  

  

         نمی دونم چه زمانی هست  تبریک میگویم  .

قول

خب نقل محفل چون شیرین آید از دهان نیفتد : 

 

حالا شانس من رو ببینید ٬ توی این عمر کوتاهی که تا امروز کردم در یک حرکت ٬ فقط در یک حرکت اومدم یه وبلاگ زدم و خواستم تنهایی حکومت کنم ٬ حالا بعد از چند هزار سال حکومت حاکمان خوب و بد و دیکتاتورهای مختلف ٬ ملت روی زمین دموکرات شده اند و تیشه بر ریشه حاکمان مسلسل وار میزنند !   

 

به این میگن طاله سیاه من !

 

این شعر زیر نمی دونم از کیه ( مطمئن هستم از شیخ عباس نیست ) هرچند به مذاقم خوش نیومده ولی خب می خوام نقطه شروعی واسه اصلاحات در وبلاگم باشه و کم کم به نظرات دیگران هم اهمیت بدهم .  

 

و اما : 

 

 چون باده ی اوضاع جهان صافی  نیست

یک ظالم اگر کشته   شود   کافی   نیست

  

حکام ستم پیشه بدانند همه  

این قرعه فقط به نام قذافی   نیست  

 

 

پینوشت  : قول میدم نظرات دیگران را در وبلاگم نمایش بدهم . 

قذافی

در گذشت مرحوم معمر قذافی را به خدمت تمامی دیکتاتور های عالم بشریت تسلیت عرض مینمایم . امیدوارم هرچه خاک ایشان است بقای عمر دیگر عزیزان دیکتاتور باشد .  

 

آرزو دارم در این سالهای میمون و پست مدرن چراغ زندگی هیچ دیکتاتوری بی موقع و به زودی خاموش نگردد .  

 

پانویس : جدی دوس ندارم مرگ اینجور آدما رو ببینم .