دیکتاتوریزم
برای باصطلاح آدمهای مستبد و دیکتاتور تشبیهات و صفات مختلفی بکار میرود . بعضیها که باهاشون حال میکنند میگن طرف دل شیر داره ، با جرات و قاطع و یا مقتدر و ... خلاصه به طرف کلی حال میدن !
از یه طرف دیگه اونایی که ضد دیکتاتوری و خودکامگی هستند هم صدها صفت و تشبیه در نکوهش این نوع از منش بکار میبرند ، ظالم و ستمکار و خودبین و خودپسند و مغرور و شیاد و ....
اما یه تشبیهی هم واسه خودکامه ها هست و اونم تشبیه به دودول انسان !
اگه یه نگاه به این دودول در طول تاریخ بیندازیم بی شباهت به خودکامگان نیست !
در شرایط عادی بسیار آروم و متین و متفکر به نظر میاد حتی میشه واسش یه عینک مطالعه تجسم کرد درست عین دیکتاتورها در طول تاریخ هنگامی که آروم جلو دوربین و یا بوم نقاشی نشستند !
وقتی که خبری از فتح الفتوح میرسه دیگه به حرف عقل و خرد توجهی نمیکنه و باید به محبوب برسه درست عین دیکتاتورها در طول تاریخ به هنگام استشمام بوی قدرت !
اگه خیلی تحریک بشه واسش فرقی نمیکنه طرف مقابل چه نسبتی با صاحبش داره و میخواد به اونهم برسه ، خواه لواط و خواه زنا درست عین دیکتاتورها در طول تاریخ که به هیشکی رحم نمیکنند !
وقتی که کاملا به وجد میاد چنان به قدرتش مینازه که انگار کره زمین رو میتونه روش نگه داره و آه غافل از اینکه با نوک یه سوزن پنچر میشه ، درست عین دیکتاتورها در طول تاریخ که همه در بگیر بگیر قدرتشون به پیسی افتادن !
اما هنگامی که کارش تموم شد و گند زد و کلی فساد به بار آورد عین موش مرده یه کناری میشینه انگار نه انگار که زن و بچه ای را رو سیاه کرده و یا بچه حرومزاده ای بوجود آورده و زشتی و پلیدی از خودش به جا گذاشته ، درست عین دیکتاتورها در طول تاریخ که وقتی گند میزنن به زندگی و سرنوشت هزاران نه بلکه میلیونها نفر آخرسر یا اشک تمساح میریزن و یا خاطراتی از دلسوزیشان برای مردم مینویسند . که این قسمت بیشتر ازهمه کفر آدم رو در میاره !