ماجرای دودول خر !!!!!!!!!!!!
دودولی مثال زدنی در طبیعت ! گهگاه در کوچه و خیابان روم به دیوار از عبارت : ... خری ( دودول خری ) استفاده میشود ٬ می دونین چرا ؟
خب دودول جناب خر به هیکلش نمیاد ٬ بزرگتر از حد نرمال هست ٬ خدا نصیب گرگ بیابون هم نکنه !!!
اما چرایی و چگونگی آن بدین تفصیل میباشد :
گویند پس از ارائه طرح اهداء دودول و گلدون در سرزمین کوتوله ها ٬ اطلاعیه های زیادی از طریق مدیا در آن سرای پخش شد و از عموم جانداران ٬ جن و انس دعوت شد تا به ترتیب حروف الفبا در روزهای معین به دفتر عالی جناب شیطان ٬ مراجعه نمایند .
همه و همه رفتند و با دریافت گلدون و دودولهای تعیین شده و برگه گارانتی ابدی خوشحال و سپاس گویان از دفتر خارج شدند .
یک هفته بعد جناب خرکه علاقه ای به سرویسهای خبری نداشت در علفزارها مشغول چریدن بود که با صحنه هایی شگرف روبرو شد !
خروس بر پشت مرغ سوار میشود و چیزی بین آن دو رد و بدل میشود و پس از اندکی حال خوشی به آندو دست میدهد ٬ آنطرف تر اسبی را دید و خوب که دقت کرد دید همه را این رفتار است و های و های در فضا طنین انداز ! قضیه را جویا شد و برای اولین بار از خر بودنش به تمام معنا افسوس خورد !
دوان دوان به دفتر عالیجناب شیطان واقع در قصر طلائی رفت و عرعرکنان طلب دودولی از برای
خش خشون نمود .
عالیجناب به آئیین نامه سندیت نمود و بعلت مراجعه خارج از موعد مقرر ٬ خر را از دریافت دودول محروم دانست !
ولی خر کوتاه نیامد و داشتن دودول را یکی از واجب ترین حقوق خود می دانست و رو به پیش کردن پارتی برد ٬ عالیجنابان دیگر به نزد عالیجناب شیطان رفتند و این کار وی را نقض صریح حقوق حیوانی دانستند و نیز خلل در دستگاه عدلیه !
در نهایت ایشان با در نظر گرفتن ملاحظاتی همچون فشار از بالا و چانه زنی از پائین این را پذیرفت .
خر به محضر رسید و عالیجناب شیطان دودول را به کمک دو تن از زنان زیبای قصر از داخل گاو صندوق بیرون آورد و با حالتی برافروخته گفت :
گائیدم روزگار رو ٬ یدونه اینو گذاشته بودم واسه خودم !
حق چاپ محفوظ است