خونه دزدی !
سالهاست یه خانواده تلپ شدن تو خونه ما ٬ آخه یه زمانی اینجور بوده که افرادی تلپ میشدن تو خونه این و اون !
والا اینایی که اومدن خونه ما ادعا دارن که خونواده ما در گذشته دست به گریبان مشکلاتی بوده و داشته از هم میپاشیده و التفات نموده اند ؛ خلاصه اونا هرجور بوده خودشونو انداختن وسط و کنگر خوردن و لنگر انداختند .
حالا من اومدم با خوشبینی اغراقی حرفشون رو از گذشته قبول کردم اما عزیز من امروز که شما افتادین توی جون بنیان خانواده ما و دارین از هم میپاشونیدش ٬ تازه از همه گذشته نمی دونم از کدوم محضر سند مالکیت شریکی گرفتن و ادعای شراکت هم میکنن .
همین چند شب پیش بود دیدم صیغه یکی از پسراشون داشت آهسته میگفت که حالا دیگه باید حالیشون کنیم که همه خونه مال ماست ! و هرچی دارن از صدقه سری جد و آباد ما هستش !
عجب!
واقعا رو رو برم ! یکی نیست بگه آخه صیغه ای مدتت که تموم بشه مث تفاله چایی میریزنت دور ٬ تو دیگه حد و حصر مشخص میکنی !
پدر مادر و خواهر برادرام هم هیچ کاری نمی کنن .
اینو می دونم پدر و مادرم که کاملا خامشون شدن و از بیخ اصل داستان رو فراموش کردن . یکی از خواهرام هم از خونه رفت و دائم به من میگه تو هم بیا از دستت کاری بر نمیاد ! بقیه هم که یکی همراه اونا شده و یکی دوتا هم گهگاهی یه چیز میگن و پس می نشینند .
حالا اگه خوشمون بود میشد یه نموره اغماض کرد ولی بابا این خونواده گند زدن به همه چیزمون .
من که عزم خودمو جزم کردم ٬ میخوام باشم و خونه اجدادی رو پس بگیرم .
یه فکر اساسی کردم و اولین کار اینه که باید به خواهر برادرام بفهمونم که خونه مال ماست و اینا ادعاشون کذب و سندشون جعلیه ؛ بعد از اون با کمک هم حالیشون میکنیم که خر مرادشون دیگه پیر شده نمی تونه بهشون سواری بده .