حقیقت زشت

درد من تنها تنهایی نیست و توجه داشته باشید که: je pens , donc je suis

حقیقت زشت

درد من تنها تنهایی نیست و توجه داشته باشید که: je pens , donc je suis

انسانیت

خرقه شراب آلوده 

عزیزی ازم پرسید انسانیت از نگاه من چیست ؟ 

 

آخه قربون سوال پرسیدنت برم یه چیزی مسالت میکردی که در وجود خودم بود! 

 

یه قضیه یادم اومد :

 

یکی از بچه های محله بالای منبر لوتی گری رفته بود و میگفت من توی عمرم دل هیچ زنی را نشکستم و اگه احساس کردم بهم نیاز داره باهاش بودم .  

 

 در این حین آیتی دیگر از دوست مذهبی تر نازل گردید : 

 

البته اگر از راه شرعی و صیغه باشد هم بنده راضی شده و هم باری تعالی . 

 

و نظر سومی هم در این بین بود که از طرف جمع پذیرا نبود ؛

 

سومی گفت هر مرد تنها با یک زن مجاز به داشتن رابطه است .

 

خب قضیه را خلاصه گفتم ؛ سه منش در باب این موضوع بود ؛ حالا جور دیگری نگاه کنیم : 

 

زنی فقیر طلب کمک از مردی میکند و در قبال آن بدن خود را در کمال رضایت در اختیار او قرار میدهد ؛ 

 

اگر اولی این کار را بکند دومی و سوم کار او را غیر انسانی می دانند ؛ سومی چون کلا از بیخ با قضیه مخالف و دومی چون صیغه جاری نشده . 

 

اگر دومی اینکار را بکند نفر اول هیچ عیبی در آن نمی بیند و حرکت را انسانی  و سومی باز سر موضع خود هست  .

حال  نوبت سومی است ؛ خب موضع خود را اعلام نموده و آندو او را به بی وجدانی و نامردی متهم میکنند ! 

 کدام انسانی است ؟  

 

فی الواقع این مثال را به راحتی و به وفور در جامعه میبینیم و حتی در سطح بالای جامعه در طرحی به عنوان حمایت از خانواده نمود پیدا کرده ؛ یکی آنرا حمایت از خانواده میداند و یکی مثل من جنایت بر خانواده و غیر انسانی !  

 و در میان این دو نظر میتوان میلیونها بند و تبصره آورد که باز دیدگاهها عوض شود مثلا اگر زنی دارای دو فرزند است ٬ اگر مرد دارای درامد بالای اونقدر هست ٬ اگر سه بچه داشته باشد ٬ اگر و اگر و اگر ... 

 

می بینیم هرکسی می تواند واسه انسانی کردن این حکایت ٬ روایتی داشته باشد !  

  

البته در نهایت یک کلیت باید انتخاب شود یا آری یا خیر که خود اینهم می تواند تصمیمی غیر انسانی باشد !!!

در زندگی  انسانیت یک کل است که ذره ذره تعالیم اندیشه جامعه گذشته و کنونی ٬ مفهوم آن را برای هریک از اعضا میسازد .  

 

وقتی عرب جاهل دختر خود را زیر گل میکرد پس قطع کردن دست و پای یک نان دزد رافت نیز محسوب می شده است ٬ اصلا او را انسان نمیدانسته که کار خود را غیر انسانی بداند . 

 

و یا وقتی در جامعه ای به حیوانها احترام میگذراند معلوم است که به خاطر به دار آویخته شدن یک  زانیه خشمگین شوند و آنرا غیر انسانی خوانند .  

  

اما به نظر من  انسانیت تمام و کمال را بزرگان ادب ایران همچو مولانا و جناب حافظ  بهتر بیان کرده اند هرچند بیانشان عملا زیاد در جامعه پذیرایی ندارد  و تنها نقل محفل فال و منقل تریاک شده است !   

 

اهل دل بودن ؛  و این عین انسانیت است که جناب خواجه نیز  با حمایت بی چون و چرا از اهل دل می فرماید : 

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست     سخن شناس نه ای  جان من خطا اینجاست 

  

 ولی این بوده و هست که هر کس حکایتی به تصور می کند و اهل دل در چشمشان ناپسند  : 

 

گفت  حافظ دگرت خرقه شراب آلودست      مگر از مذهب این طایفه باز آمده ای ؟! 

 

چه میشه کرد ؟! والا ما  که مرتب لباسمون رو می شوییم تا به چیزی متهم نشیم !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد