جنبیدن
جنبش در یک تعریف جامع و فراگیر به معنای تکان خوردن است .
در مواقع مختلف انسانها و البته در مواردی حیوانات جنبشهای بدنی خاصی دارن ، مثلا موقع رقصیدن گهگاه بدن طرف چنان جنبشی داره که آدم به وجود اسکلت استخوانی در یارو شک میکنه ! یا مثلا موقعی که بعضیها زاری می کنن ، قطعا مخترع ویبره در تلفنهای موبایل از اونها الهام گرفته یا عده ای دیگر موقعی که خواب هستند باز جنبش دارند و همینطور بچه ها هم خیلی جنبش دارن به نحوی که از نظر علمی برای یک بچه سکون یعنی مواجهه با مریضی !
اما چرا جنبش ؟
دیدگاه مهمی که می تواند باشد اینست که جنبش در ذات طبیعت هست ، همانطور که میگویند تکامل و چرخه طبیعت ، خب یکی از مهمترین نشانه ها و عوامل پویایی طبیعت جنبش مولکولی میباشد و انسان لاجرم جزئی از همین بند و بساط طبیعت .
حالا سوال اساسی اینجاست : چرا اینجوری میجنبه ؟!!!
به نظرم چگونگی جنبش اکتسابی و از روی علم است که با حرکت زمانه به سوی جلو کامل و کامل تر میشود .
طرف با راک یه جور میرقصه ، با تنبک و دایره یه جور دیگه . نتیجتا اینکه عامل تحریک کننده در نحوه جنبیدن بدن نقش تعیین کننده داشته .
نمیشه مثلا طرف دارن واسش مصیبت میخونن ازش توقع داشت بجای سر تکون دادن به حالت حزن ، مثل رقص عربی همه جاش را بجنبونه ! آدم را چه دیدی شاید یه زمانی میکرده !!!
بگذریم ، داشتم با خودم فکر می کردم یه جور دیگه هم توی جامعه می جنبند مثل جنبش سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی .
عجیب است که به نظر من چقدر این جنبشها با جنبش بدن انسان شباهت دارند !
نقطه مورد نظرم جنبش اجتماعی هست .
در یک جنبش اجتماعی هریک از اعضا و ابزار در نقش مولکولها و اجزای بدن هستند و وقتی به موقع و هماهنگ می جنبند نتیجه خوبی از توی آب در میاد . و در این بین عقل و خرد حاکم بر جامعه همان قوانینی هستند که چگونگی جنبیدن را تعیین و تبیین می کنند .
یه جنبش اجتماعی خوبه که مثل رقص برک باشه یعنی از تمام جنبشهای مولکولی اعم از چرخشی و لرزشی و ... استفاده کنه و هیچ نقطه ای از بدن بیکار نباشه و در عین حال هدف خودش که بهتر و زیبا رقصیدن هست را فراموش نکنه تا یهویی مثل نخ کاموا به خودش گره نخورد !
صد البته قضیه راک و دایره هم را نباید فراموش کرد ، نمی شود در هر زمان و مکانی فقط یک نوع جنبش را تجویز کرد .
جنبش نشانه زنده بودن است ، این را موش و رب هم می دانند ! وقتی موشی می خواهد به دشمنش بفهماند که مرده است از خود جنبشی نشان نمی دهد ، وقتی در جامعه ای جنبش نباشد یعنی تسلیم ، یعنی فرار و در نهایت مردگی !
هر جنبیدنی پاسخ به نیازی است ، آیا ما بی نیازیم ؟