حقیقت زشت
درد من تنها تنهایی نیست و توجه داشته باشید که: je pens , donc je suisحقیقت زشت
درد من تنها تنهایی نیست و توجه داشته باشید که: je pens , donc je suisاصلاح
ریشها کوتاه میشوند !
نکته ای بس جالب برای آنان که می گفتند ریش باید به اندازه ای باشد که وقتی در مشت قرار می گیرد می بایست مقداری از آن بیرون بزند ! آخر چه شد ؟ خب عده ای درس و مشقشان را خوب خواندند و دراین بین ریشمندان شدند روشنفکران دینی ! و در مقابل قدما قد علم کردند و با ارائه قیچی و کمی پس از آن تیغ چهره ای متفاوت از اندیشه اصلی خود ارائه نمودند !
بدین ترتیب سیمای تفکر دینی سنتی رو به تغییر نهاد ! ولی اصل آن لایتغیر فیها !
دو گروه بر این عده که در فرنگ آنها را رفورمیست و در وطن اصلاح گر که شاخه اصلی روشنفکران دین هستند می خوانند می تازند !
اولین گروه سنتی های دین می باشند که معتقدند دین باید کپی برابر اصل یعنی
همان تاریخ ۱/۱/۱ باشد که این تفکر را سنتگرا و یا در حالتهای تند آن طالبانیزم گویند . اما گروه دیگری که بر اصلاح طلبان دینی می تازند مخالفان دین هستند که اصلاحگران را خائنین به اندیشه بشری میدانند .
آنها می گویند که روشنفکران دینی با عقل سر و کار دارند ولی عقل و اندیشه را در اختیار دین قرار داده اند و این خود بزرگترین خیانت است و از طرف دیگر سعی دارند چهره ای زیبا از دین نشان دهند که همانگونه در جمله پیداست چهره را زیبا می کنند و اصل همان است که در ابتدا بوده .
می گویند این آقای بدون ریش و سبیل همان شیخ ریش بلند است ولی با بسته بندی مدرن !
اما به نظر من همین هم غنیمته ! همینکه جناب دکتر علی شریعتی در ابتدای هزاره دوم فهمیدند که باید به لباسها ادکلن زد جای بس امید واری است . امید واری در اینکه در هزاره بعدی شریعتی به این اسنتنتاج خواهد رسید که ادکلن هم دارای الکل است !
البته روشنفکران دینی از برخی لحاظها با مزه هم هستند ! واسه اینکه بگن فلان کس هزار سال پیش فلان کاری کرده چهار صدتا قانون علت و معلول و ثبوتیت بالا پایین می کنند و مردم را کلی فضا پیمایی و گردش علمی می برند ٬ از هسته اتم تا کنج سیاره اورانوس ! حال من هم که از هیچکدوم سر در نمی آورم و طرف هم کلی حرفای قلمبه می زنه پس باید بگم : عجب !!!
البته فراموش کردن این نکته که خشت اول را جناب دکتر ابو علی سینا کج نهادند برای بعضی ها سخته و اینکه جناب شیخ الرئیس فلسفه را برای ایدئولوژی اش زین و نعل کرد !!!
بدانیم که زمان در حال تغییر است و الان ده دقیقه قبل نیست که من شروع به نوشتن کردم ! ایکاش به اندیشه ای برسیم که لا اقل یکی دو دهه ی بعد ٬ از آن پشیمان نشویم !
