حقیقت زشت
درد من تنها تنهایی نیست و توجه داشته باشید که: je pens , donc je suisحقیقت زشت
درد من تنها تنهایی نیست و توجه داشته باشید که: je pens , donc je suisاجتماع
جامعه ما جامعه خوبی هست ؟ یا آره یا نه یا هرچیز دیگه .
یه نگاه به دور برمون بندازیم و نظرات رو جمع کنیم .
اون دانش آموز کلاس دوم راهنمایی شاکیه ... میگه صبح تا شب باید فکر مدرسه و کلاس اضافه و تست واسه قبولی در دبیرستان و تکالیف فلان و ...
حاج آقای روحانی ملقب به آخوند هم شاکیه و میگه روز به روز مردم دارن از دین بر میگردن ... توی پرانتز بگم که در دو سه دین دیگه هم همین شکایت هست ...
اون خانوم خوشتیپ هم شاکیه و میگه آرامش و آسایشم در جامعه از دست رفته و جرات نمی کنم توی خیابون راه برم چون پلیس به مدل پوششم گیر میده و دردسر واسم درست میکنه ...
اون مرد مذهبی هم دائم دست توی ریش و پشمش میکشه و از دست لباس پوشیدن دختر پسرای جوان حرص و جوش میخوره و اینکه چرا رفتارشون اینجوره و موسیقی شده بیس زندگیشون ...
اون جناب دکتر هم شاکیه که بابا من نزدیک به بیست و خورده ای سال درس خوندم و حالا باید شبها تا ساعت دوازده و یک بامداد بشینم در انتظار مریض .
کارخونه دار هم که لب و لونچه اش پسوارون شده که بازار خرابه و مالیات و بیمه و بانکها کمرش رو خم کردن ....
نیروهای مسلح نیز دائم نچ و پچشون هواست که فلان کشوری اسلحه فلان و رادار فلان و لباس ضد موشک و ماهواره جاسوسی دارند و ما ازشون عقبیم ...
ننه من هم که همش داره از گرون شدن نخود لوبیا و شکر و مرغ و گوسفند می ناله ...
یه عده هم شب تا صبح خواب و آسایش از دست دشمنان و فتنه گران و منحرفین و غارت گران بیت المال ندارند ...
قاضی دادگاه هم که از درد انگشت به سبب صدور حکمهای فراوان طلاق ناراحت است ...
اون آقازاده پولدار هم از پذیرفته نبودن پاسپورتش در همه کشورها شاکیست ...
آقای آلوده هم از ماسک زدن مردم در خیابان گلایه مند است ...
نویسنده ها و روزنامه نگاران و فیلمسازان و کلا هنرمندان هم که از سانسوریزه دلخورند ...
دختر بیست و هفت ساله با دو بچه از اعتیاد شوهرش به ستوه آمده ...
و شخص بنده هم از سرعت پایین اینترنت آرتوروز گرفتم ...
اما راه حل چیست ؟
به نظر من راه حل در اینست که این مشکلات برطرف گرددند .
زیر نوشت :
این تقریر تنها مشکلات عده ای از افراد جامعه را بیان نمود و نمی توان گفت صد در صد ناراضی از جامعه هستند .
