این کاروان قصد کجا بنموده است ؟
این ره به کجاست ؟
ساروان را غیرتی در وجود نمی بینم و نگهبانان قافله را چشم طمع دوخته بر مال و ناموس مسافران می بینم !
آب در مشکها می خشکد و تن ها خسته راه و دلها شکسته از این سفر !
ساروان سوار بر محملی و شیر شتر در جام و روح و روان با تریاک مانوس !
کسی راه برگشت را می داند ؟
می خواهم برگردم به اول راه و به پدرم بگویم :
چرا این کاروان ؟
-----------------------------------------
پ ن : وایسا دنیا من یه ایستگاه جا مونده ام