نوروزی دیگری بیامد و امروز سیزده اش را به در کنیم .
اما گویا همانطور که نوروز باستانی پایان نا پذیر است ٬ سیاه اندیشان فرهنگ نیز پایان ناپذیرند !
هنوز بر طبل مخالفت با نوروز و برپادارندگان جشنهای نوروز میکوبند و خشمگین از چهار روز تعطیلی آن !
به راستی چرا ؟
خب عده ای بر آنند که پدران ما نادان بوده اند و آتش پرست و تمامی مراسم باستانی ما ریشه در خرافات دارند ! برخی نیز می گویند که هیچگونه سفارشی در ادیان بقولشان آسمانی نشده و دلایلی از این قبیل .
اما از دید من آنچه که این بزرگان را به خشم آورده در حقیقت چیز دیگریست و آن کمرنگ بودن مراسمهای دینی در برابر چشنهای ایرانی و بزرگ آنها یعنی نوروز .
به هنگامی که یکماه به نوروز مانده میلیونها نفر با هیجانی خاص از نوروز میگویند ٬ دارا و ندار ٬ بیسواد و با سواد ٬ و از همه مهمتر متدینینی که خود این بزرگان پرورش داده اند ٬ همه و همه به هر روی سخن میگویند ٬ از اقتصاد و خرید عید ٬ برنامه های تفریحی و صفاسیتی ٬ تصمیمات مهم در ابتدای سال و پس از رسیدن آن با چه شور و اشتیاقی به دیدار یکدیگر و سفر و گردش می روند اما دریغ از توجهی خفیف به این بزگان و فرمایشاتشان ٬ من و تو هم بودیم قاط میزدیم !!!
بهر روی بسیار مرامهای خرافی را ایجاد ٬ دریغ از توانایی حذف نوروز !